تورج صابریوند
پیش از هر چیزی مشخص کنید مخاطبان اصلی وبسایت شما چه
کسانی هستند؟ منظور از مخاطبان اصلی آنهایی هستند که قرار است قراردادی با شما
ببندند یا سفاشی و خریدی از شما داشته باشند، خواهش میکنم همسایه و رقیب و ... را
فراموش کنید، آنها حتا اگر برای شما مهم باشند هم مخاطبان شما نیستند.
مخاطبهای شما ممکن است با چند روش به وبسایت شما کلیک
نهند:
- یا
قرار است با جستجو در موتورهای جستجوگر – طبیعتن منظورم گوگل است- وارد وبسایت شما شوند، که
در این صورت باید مطمئن شوید که در صفحههای بالای جستجوهای قرار دارید. در این
صورت مطمئن باشید که مخاطب شما به محصول یا سرویس شما نیاز دارد و میخواهد شما و
شرکت شما را ارزیابی کند و تصمیم بگیرد که شما یا همکارانتان را انتخاب کند که
در این حالت شما حتمن باید در مورد سوابق کاری، نمونههای موفق کاری، گواهینامهها
و استاندارد اطلاعات کاملی بدهید تا اعتماد او را جلب کنید و این حس را در او به
وجود آورید که شما کنندهی کار هستید و از پس مسئولیت کاریتان بر میآیید.
- ممکن
است بیشتر مخاطبهای شما پس از معرفی شما به وبسایت بیایند. مثلن ممکن است کارت
ویزیتتان را به آنها داده باشید، یا کاتالوگ شرکت و یا به هر حال پس از یک
آشنایی شخصی. در این حالت مخاطب میخواهد اطلاعات تکمیلی از وبسایت بگیرد و سوالهایی
را که یا فرصت نشده حضورن بپرسد یا به خاطر رودربایستی از شما نپرسیده را جواب
بگیرد. مثل قیمت، شیوه قراداد و ...
- و یا
اینکه مخاطب تبلیغات شما را دیدهاند و به قصد این که شما دقیقن چه کاری برای آنها
انجام میدهید به وبسایت شما میآیند، اگر عنوان فریبنده و جذابی در آگهیهای خود
داشتهاید و وعدهی جذابی را به آنها دادهاید، مطمئن باشید که مخاطب اطلاعات
چندانی در مورد شما ندارد و شما باید اطلاعات کلی از کار خودتان ارائه دهید.
خب، الان شما میدانید بیشترین مخاطب شماچه کسانی هستند؟ بدون هیچگونه مقدمه
حرفی را که آنها میخواهند بشنوند را بگویید، خواهش میکنم به یاد داشته باشید
اینکه چه سالی شرکت را راه انداختید و چهگونه شرکت تاسیس را کردید و چه مشکلاتی داشتهاید
هیچ جذابیتی برای مخاطب شما ندارد، وبسایت شما شرح درد دلها و دفترچه خاطرات شما
نیست، کسی هم آنها را نخواهد خواند پس خودتان را سنگ روی یخ نکنید. فیسبوک و
وبلاگهای شخصی محل مناسبی برای این حرفهاست، شاید اگر عمری باقی ماند نوههای
شما گوشهای شنواتری باشند.
اگر بیشتر مخاطبهای شما با کمک موتورهای جستجوگر با وبسایت شما آشنا میشوند،
شما با آدمهای متخصصی طرف هستید که فقط میخواهند بدانند جزییات محصول و سرویسهای
شما چیست؟ پس اطلاعات و مشخصات محصولها و سرویسها را دم دست بگذارید. اگروبسایت
شما اسلایدر دارد حتمن اسلایدها را به طبقهبندیهای آنها اختصاص دهید. و به
مخاطب اجازه بدهید که با چند کلیک طبقه محصولات را ببیند و لیست آنها را در یک
صفحه داشته باشد. حتی دانلود کند. مخاطب هیچ دوست ندارد اطلاعات را از وبسایتها
کشف کند او دوست دارد اطلاعات را به سادهگی و سرعت ببیند.
اگر بیشتر مخاطبها شما و شرکتتان را میشناسند دو دلیل دارد که به سایت شما
میآیند: یا اینکه میخواهند اطلاعات و جزییات و قیمتها را ببینند و یا این که
میخواهند ببینند شما چند مرده حلاج هستید؟ پس در این صورت تمام نمونه کارها و
گواهینامهها و استانداردها و ... را در صفحهی اول وبسایت بیاورید. هیچ تواضعی
هم بخشودنی نیست، شما در حال بیزینس هستید. اما زیاده روی و اغراق هم نکنید، مخاطب
همیشه و همیشه آدم با هوشی است. اگر برای یکی از زیر مجموعههای جزء وزارتی کاری
انجام دادهاید در صفحه مشتریان ننویسید: وزارت فلان. مخاطب را نفهم و گاگول حساب
نکنید. با مخاطب صادق باشید او موشوارهای در دست دارد که میتواند شما را از
صحنه مانیتوراش پاک کند.
اما اگر تبلیغات هوشمندانهای ساختهاید که در مواجه با آن مخاطب دقیقن نمیداند
شما چه محصولی یا سرویسی ارائه میکنید و به او فقط گفتهايد که یکی از مشکلهای
او را حل میکنید و یا اگر محصول جدیدی ساختهاید، حتمن عکس محصول را به او نشان
دهید و برای او بنویسید که چه گونه مشکل او را حل میکند. در این مرحله پرداخت به
هرگونه جزییات اکیدا ممنوع است.
فراموش نکنید که اگر مخاطب با یک از روشهای تبلیغی مثل کاتالوگی، تراکتی، بیلبوردی،
بنر اینترنتیای و ... و یا حتا کارت ویزیتی با وبسایت شما آشنا میشود حتمن طرح
و رنگ و عنوان و شعار وبسایت شما باید و باید و حتمن همانند آن چیزی باشد که قبل
از ورود به وبسایت دیده است.
این یادداشت ادامه دارد... در شمارههای بعدی به این موضوعات مثل ترتیب منوها، محصولها یا سرویسهای ما، نمونهی کارهای ما، درباره ما و تماس با ما خواهم پرداخت.